-
دل از همه دنیا باز گیرم و روم...
دوشنبه 29 مردادماه سال 1386 13:33
-
(( طوفانی که هنوز حقیقتش را باز نیافته ام ))
چهارشنبه 24 مردادماه سال 1386 13:13
-
گپی با دوستان
سهشنبه 16 مردادماه سال 1386 11:11
-
(( زندگی پست ))
یکشنبه 14 مردادماه سال 1386 15:05
-
((خاک تا افلاک (۱) ))
چهارشنبه 10 مردادماه سال 1386 03:28
من هنوز از پشت بام کلبه می بینم تو را می نویسم غصه های کلبه ی بی شمع را من هنوز از زندگی چیزی به جز عشق ندارم من فقط دارم تو را معنی دگر جز آن ندارم کلبه ای را ساختیم از عشق ؛ آید خاطرت؟ دست هم را می فشردیم ؛ آید خاطرت؟ من هنوز از گرمی آن دست دارم می نویسم ورنه از آن لحظه که رفتی دگر من مرده بودم از همان روزی که خود...
-
((باد صبا))
چهارشنبه 10 مردادماه سال 1386 03:25
باد صبا از سر این کوچه ما می گذشت لیک چرا همچو غمی بر دل ما می نشست غنچه گل از سبد سبز دلش سر گشود لیک چرا صورت آن چون گل پاییزی است نغمه بلبل رسد از جنگل و از کوهسار لیک چرا نغمه آن چون شب بارانی است خنده نشیند به لبم همچو صفیهان زار لیک رسد از پس آن صد غم و رسوایی است شب شده تاریک و سیه رفته کجا باز ماه گو که بیا شب...
-
خدایا چشمه ام را
سهشنبه 9 مردادماه سال 1386 21:47
هر چه از زندگی بیشتر می گذرد بیشتر به مرداب دنیا فرو می روم و از آسمان جدا می شوم . زندگی ماجرای آمدن،فهمیدن،عاشق شدن و رفتن است. اما واقعاً من کجای آن قرار دارم . هر بار که به ابن مساله می اندیشم احساس شوقی همراه با گریه دارم . خوشحالم از این که خود اینگونه باور دارم که عاشقم و گریانم از این که نکند آنگونه که باید...
-
کاش بیایی دیگر
دوشنبه 8 مردادماه سال 1386 20:41
-
در روز پدر
یکشنبه 7 مردادماه سال 1386 17:59
امروز شنبه بود ؛ روز پدر . راستش نمی دانم چرا از صبح هیچکدام از اعضای خانواده به روی خود نمی آورد که امروز مصادف با چنین روزیست. صبح خواب ماندم به همین دلیل به کلاس اول که در ساعت 9:30 برگزار می شد نرسیدم . بعد از ظهر وقتی ساعت 12:30 از آموزشگاه بازمی گشتم سری به آی دی و وبلاگ زدم اما مثل همیشه نه خبری از نیشتانا بود...
-
جمعه ای پر درد
شنبه 6 مردادماه سال 1386 21:30
-
(( عشق هرگز شکست نخورده ))
جمعه 5 مردادماه سال 1386 17:22
(( عشق هرگز شکست نخورده و مأیوس نمی شود و تا زمانیکه عشق هست زندگی شیرین است و انسان تغییر نمی کند مگر با عشق و اراده)) ( پائلو کوئلیو) آری عشق هرگز شکست هم نخواهد خورد حتی اگر با تلاش تمامی انسان ها همراه باشد زیرا که انسان جزء کوچکی از آن است چه برسد به ناانسان هایی که برای سرکوبی آن تلاش می کنند . و من تا زمانی که...
-
(( خلوتی در شب ))
جمعه 5 مردادماه سال 1386 17:21
(( خلوتی درشب )) در خلوت تنهایی خود گریه کنم باز در گوشه این کلبه شود دفتر غم باز آن کلبه که پروانه و شمعی به شبش بود بنگر که سفر رفته ستاره ، ز شبم باز گفتم که چو فردا شود از او خبر آید لیکن نشد از خاک رهت سرمه کشم باز مجنون چو به رخسار نگارش نظر افکند گفتا که به تن جان بود از این نظرم باز اکنون چه بگویم که دگر جان...
-
دلنوشته
سهشنبه 26 تیرماه سال 1386 21:35
-
(( شبی با هم ))
سهشنبه 26 تیرماه سال 1386 21:20
-
(( ستاره طاقت دوری ندارد ))
پنجشنبه 21 تیرماه سال 1386 13:04
-
(( سالگرد عشق ))
جمعه 11 خردادماه سال 1386 09:30
روز ها هر روز به لحظه دیدار در آن روزها نزدیک می شوند .در آن لحظه که عشق را آفریدیم . در آن لحظه ای که در خود جوشیدیم و با قلبی عاشق ساختیم و در طول یک سال پروراندیم . نمی دانم چرا هر شب دلم می گیرد و هر لحظه تو را در کنار خود احساس می کنم . ولی از این ناراحت می شوم که لب فرو می بندی و آنچه در دل داری برایم باز نمی...
-
(( ستاره ))
دوشنبه 10 اردیبهشتماه سال 1386 14:00
-
((خسته ام ))
شنبه 1 اردیبهشتماه سال 1386 16:21
-
خداوند عاشق کیست؟
سهشنبه 21 فروردینماه سال 1386 01:29
به نام خداوندی که دنیا را آفرید . راستی چرا خدا دنیا را آفرید مگر خدا نیازی به آفریدن دنیا داشت . مگر خدا نیازمند این بود که چیزی به وجود بیاورد . ممکن است بگویید بلی نیاز داشت و در توضیح بیشتر نیز بگویید که نیاز داشت قدرت و زیبایی های درونی خویش را به نمایش بگذارد ولی اینگونه نیست. این درست است که خدا می خواست زیبایی...
-
سفر مشهد
پنجشنبه 16 فروردینماه سال 1386 11:57
به نام حق تعالی . در ابتدا از این که در نوشتنم تأخیر می کنم معذرت می خواهم . روز 25 اسفند سال گذشته هنگامی که بسیار از نظر روحی آشفته بودم موقعیتی پیش آمد که از شهر و دیار خود به بارگه امام هشتم سفری کنم . اینگونه که در یکی از جلسه های هیئت به من پیشنهاد این سفر داده شد. من هم که اصلا حوصله ماندن در اینجا را پذیرفتم و...
-
به نام عشق و خدای عاشقان
پنجشنبه 16 فروردینماه سال 1386 02:08
-
(( دوباره آغاز می کنم ))
چهارشنبه 15 فروردینماه سال 1386 14:18
سلام دوستان و عزیزان همراه و شاید عاشق . از این که مدت ها ننوشتم معذرت می خواهم . راستش آمادگی نوشتن را نداشتم . خیلی حالم بد بود . بماند... از امروز شروع به نوشتن می کنم . ولی نمی دانم چگونه بدون او بنویسم . راستش خیلی روزگار به سختی می گذرد . مدتی زیاد است که صدایش را نشنیده ام . خیلی دلتنگم . هر شب به ستاره ها نگاه...
-
(( عشق معیار ارزش))
دوشنبه 21 اسفندماه سال 1385 21:28
هر بار که به عشقم فکر میکنم ذهنم به زیبایی ها آراسته می شود . هربار که به ستاره ها درون آسمان شب می نگرم به یاد بی انتهایی دنیا و قدرت مظهر عشق یعنی خدا می افتم که او نیز مظهر زیبایی هاست . هر بار که در آسمان نیمه شب دست در دست معشوقم به پرواز در می آیم و به خدای می رسم به زیبایی گریه های شبانه عارفان در آن هنگام دست...
-
(( ایمان - دنیا - خدا - ستارگان و ماه می گریند ))
یکشنبه 20 اسفندماه سال 1385 13:45
به خدا قسم عسل عشق من و نور و چو خورشید من است همه ی باور و امید من و نور دو چشمان من است ستارگان امشب ماوای من عشق من اند. امشب دوباره دست دردست ماه می دهیم شاید دوباره او نیز صدای ما را به هم برساند. امشب پس از مدتی دراز به دیدار خدای می رویم ولی نه این بار دست در دست هم . امشب با خدا شروع به درد دل می کنیم ولی نه...
-
(( هنوز ...))
سهشنبه 15 اسفندماه سال 1385 14:00
هنوز عاشقم...
-
(( حرف آخر ))
چهارشنبه 2 اسفندماه سال 1385 19:10
از تمام همراهان عزیزم نهایت تشکر را دارم که مرا تا به این جا همراهی کردید . ازتون ممنونم که نوشته هامو خوندید . با من همدردی کردید . امیدوارم توانسته باشم به شما بیاموزم که ((عشق چیست)) (( عاشق کیست)) (( دنیاچیست)) (( خدایمان کیست)) (( و عاشق و معشوق کیستند)) . ای دوستان من (( یادمان باشد اگر خاطرمان تنها ماند طلب عشق...
-
و اینگونه عشق تا ابد ادامه خواهد یافت*******پایان
چهارشنبه 2 اسفندماه سال 1385 18:54
بنام خدایی که دلم را به عشق آراست و آن را به فرشته ای عطا کرد که از زیبایی هیچ کم نداشت و از ازرش بیش از فرشتگان بود . به نام خدایی که هستی ام را به سوز و گداز افکند و مرحمی بر آن ننهاد . و خدای را سپاس که این نعمت را چه خوش به من عطا کرد . چیزی که به هر کس داده نمی شود . نعمتی که حتی فرشتگان هم از آن محرومند . و حال...
-
********خبری غیر منتظرانه*********
چهارشنبه 25 بهمنماه سال 1385 21:06
-
خبر بد ..........خدایا این دفعه دیگه چیزی ازم نمی مونه کمکم کن.
چهارشنبه 18 بهمنماه سال 1385 20:30
-
(( من و گذشت زمان ))
چهارشنبه 11 بهمنماه سال 1385 13:48