مزین به الطــــاف یـــارم مرا بازیابید
وگرنه حقیـــر و فقیــرم مـرا بازیابید
در این بحر طوفانزده روز و شب ها
به کردار خود من غریقم مرا بازیابید
عجـــب بی پرده یــار از ما ربوده عقل و هوش
عـــالمی می افکند با گوشــــه چشــــمش در خروش
در هم و بر هم شده در پیش چشمم سوت و کور
لیک آمد ((هل تری)) یک لحظه حتی ((من فطور))
به نام خالق یکتا
امشب در جایی آرام نشستم و تمام آنچه را که طی این چند سال نوشته بودم را مرور کردم. نوشته هایی که با عاشق شدن من آغاز شدند و این آغاز با شکوفایی حس شاعرانه من مصادف بود.
من از 16 سالگی شروع به نوشتن این وبلاگ کردم و تمام درد دل هایی را که با هیچکس نمی شد آرامش بخشید در آن ریختم و حالا مردی 22 ساله هستم با کوله باری از تجاربی که شاید به سنگینی بیش از این سالها باشد.
در این سالها با معنای زندگی، تنهایی و عشق کمابیش آشنا شدم.
آموختم که معنای عشق بی نهایت است و جز در وجودی بی نهایت تحقق نمی یابد.
شاید برای خیلی ها این تصور مشکل یا حتی غیر ممکن باشد اما همیشه به امید آمدن روزهایی بهتر هستم نه در حسرت گدشته. روزهایی بهتر که شاید شادتر هم نباشند.
روزهایی که مرا بیش از امروز با رمز و رازهایی که در هستی حاکمند آشنا کنند. روزهایی به معنای کلمه پربار.
و می گویم.
می گویم تا بمانم.
هنوز عاشقم
تمام شما انسان ها تنهایید.
شک نکنید.
برای اینکه به شما ثابت شود به این موضوع فکر کنید که آیا تمام کسانی که فکر می کنید با وجودشان تنهایی شما پر شده تحت تمام شرایط ممکن با شما خواهند بود؟
((کل نفس ذائقه الموت))
پس شما همیشه تنهایید و این برای شما نعمتیست اگر به آن پی برده و از آن به خوبی بهره ببرید پس سعی نکنید از آن بگریزید یا خود را در توهمات خود غرق کنید.
این مطلب کلید موفقیت شماست
کاش بودی یا رسول الله تا اینقدر تنهایی نبود
عشق را جز درنگاهت هیچ معنایی نبود
کاش بودی تا در این شهری که دیگر بوی عطر یاس نیست
راه جویان را دگر غیر از تو آقایی نبود
حرف هایی در دلم می سوزد و می سوزدم مولای من
کاش بودی تا سرم را جز تو سودایی نبود