(*زندگی نامه فردا شود امروز ببین*)
(*زندگی نامه فردا شود امروز ببین*)

(*زندگی نامه فردا شود امروز ببین*)

آیینه ای رو به آسمان

رفتم استدیو

یکشنبه بود و عید غدیر.

پس از مدت ها بالاخره قسمت شد و به اسرار یکی از دوستای دانشگاه به استدیو رفتم.

صبح 8 صبح بیدار شدم (خیل سخت بود آخه تا 2 دیشب بیدار بودم) فرصت صبحانه نبود؛ چندتا خرما خوردم و یه تکه نون خشک و رفتم.

ساعت 9:30 اونجا بودم. فرهاد-دوستمو می گم- به گرمی ازم استقبال کرد.

خلاصه بگم که تا ساعت 2 بعد از ظهر اون می زد و ما می خوندیم. از سنتی گرفته تا انواع پاپ و رپ.

خیلی خوشش اومد و تصمیم به همکاری گرفتیم. قرار شد در زمینه سبکی مابین سنتی و پاپ شبیه احسان خواجه امیری کار کنیم و اگه خدا خواست و مشکل مالی من برطرف شد اول یک آلبوم بدون مجوز برای سایت و بعد از اون با بررسی بازخورد کار مجوز بگیریم و کاررو ادامه بدیم.

این مطلب برای یه نفر خیلی ارزشمنده که امیدوارم حتما بخونه البته اگه هنوز ...

***

بذارین حالا که یه فرصت برای نوشتن پیش اومد یه مقدار از زندگیم هم بگم.

در حال حاضر ترم سوم دانشگاه در رشته مهندسی مکانیک هستم.

در عین حال در 2 زمینه به صورت جدی و یک زمینه به صورت غیر جدیدارم کار می کنم.

وقت برای ورزش ندارم و این موضوع داره به روح و جسمم آسیب می زنه.


***

فکر نکنید که این همه مشغله منو از خودم دور کرده برای همینه که می گم هنوز عاشقم...

نظرات 1 + ارسال نظر
مثل هیچکس یکشنبه 15 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 11:59 ب.ظ http://paaeez.blogsky.com

پاییز پاییزی دگر است
از جنس ماست
باید مانند آن برگها خش خش کرد و فریاد زد
زیر پای رهگذران باید خروشید
پای بی رحم عابران نباید از باغ بگذرد
بهار همین نزدیکی هاست..

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد