(*زندگی نامه فردا شود امروز ببین*)
(*زندگی نامه فردا شود امروز ببین*)

(*زندگی نامه فردا شود امروز ببین*)

آیینه ای رو به آسمان

سالک

سالک آن به که زاستاد سخن گوش کند

جام زهر است اگر آنچه دهد نوش کند

قطره را گر نکند کس به حسابش به کنار

رو به دریا رود او سوی وی آغوش کند

تو همه سبزه و دریا تو همه رویایی

تو همه  سبزه و دریا تو همه رویایی

تو پر از نور امیدی تو پر از  آوایی

من در این دشت غریبان نشدم یار کسی

چون تو تنها به سرای دل من می آیی

گرچه در عالَمِ من درد و تو را عالَم، خوش

آنچه در حال پریشان من است  میدانی

تکیه بر حال گذاران مکن ای نازک من

غافل از روز پریشانی و نا سامانی

 

گل سرخ( شاعرشبانه)